مکر منافقان (قرآن)از صفات منافقان که در آیات قرآن به آن اشاره شده، «مکر» است. فهرست مندرجات۲ - شیوههای مکر منافقان ۲.۱ - مکر شبانه ۲.۲ - تظاهر به ایمان ۲.۳ - اخراج پیامبر ۲.۴ - تفرقهافکنی ۲.۵ - مرتد کردن ۲.۶ - همسویی با یهود ۲.۷ - جاسوسی ۲.۸ - ساخت مسجد ۲.۹ - شایعهپراکنی ۲.۱۰ - ترور پیامبر ۲.۱۱ - سوگند دروغ ۲.۱۲ - دورویی با دستورات الهی ۲.۱۳ - ادعای همراهی با مؤمنان ۳ - علت مکر منافقان ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - مکار بودن منافقانمنافقان، مردمى حيله گر و نيرنگ باز: ۱. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا ... • يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا ...؛ گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: ايمان آوردهايم. ... به گمان خود خدا و مؤمنان را فريب مىدهند....» ۲. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ ...؛منافقان به گمان خود مىخواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مىدهد....» ۳. «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ • اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛هنگامىكه منافقان نزد تو آيند مىگويند: ما شهادت مىدهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مىداند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام مىدادند. اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمىكنند.» ۲ - شیوههای مکر منافقانشیوههای مکر منافقان عبارتند از: ۲.۱ - مکر شبانهمكر و نيرنگ شبانه منافقان عليه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به رغم تظاهر روزانه آنان به اطاعت: «وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَ اللَّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ...؛آنها در حضور تو مىگويند: فرمانبرداريم؛ امّا هنگامى كه از نزد تو بيرون مىروند، جمعى از آنان بر خلاف گفتههاى تو، جلسات شبانه تشكيل مىدهند؛ آنچه را در اين جلسات مىگويند، خداوند مىنويسد. اعتنايى به آنها نكن....» آيه، مربوط به منافقان است. ۲.۲ - تظاهر به ایماننيرنگ منافقان، با تظاهر خود به ایمان به خدا و آخرت: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ؛ گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. به گمان خود خدا و مؤمنان را فريب مىدهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ ولى نمىفهمند.» ۲.۳ - اخراج پيامبرمكر و نيرنگ منافقان، براى اخراج پيامبر صلىاللهعليهوآله، از مدینه: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ؛آنها مىگويند: اگر به مدينه باز گرديم، عزيزان، ذليلان را بيرون مىكنند! در حالى كه عزّت مخصوص خدا و پيامبر او و مؤمنان است؛ ولى منافقان نمىدانند.» ۲.۴ - تفرقهافکنیمكر و تبانى منافقان مدينه، براى پراكنده ساختن ياران پيامبر از پيرامون آن حضرت: «هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ؛آنها كسانى هستند كه مىگويند: به افرادى كه نزد پيامبر خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند. غافل از اينكه خزاين آسمانها و زمین از آنِ خداست، ولى منافقان نمىفهمند.» ۲.۵ - مرتد کردنمكر و نيرنگ منافقان، در مرتد كردن مؤمنان صدر اسلام: «فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ ... • ... وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً ...؛ چرا درباره منافقين دو دسته شدهايد؟! ... آنان آرزو مىكنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد، و همانند يكديگر باشيد....» ۲.۶ - همسویی با یهودهمسويى منافقان با یهودیان، در نيرنگ و توطئه عليه پيامبر صلىاللهعليهوآله: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كافرشان از اهل کتاب مىگفتند: اگر شما را از وطن بيرون كنند، ما هم با شما بيرون خواهيم رفت و هرگز از هيچ كس درباره شما اطاعت نخواهيم كرد؛ و اگر با شما پيكار شود، ياريتان خواهيم نمود؟! خداوند شهادت مىدهد كه آنها دروغ مىگويند.» مقصود از «الّذين كفروا» يهود بنینضیر است. ۲.۷ - جاسوسیمكر و حيله منافقان از طريق جاسوسی و فتنهانگیزی، در ميان رزمندگان اسلام: «لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ... • لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ ...؛ اگر آنها همراه شما (به سوى ميدان جهاد خارج مىشدند)، جز اضطراب و تردید و فساد، چيزى بر شما نمىافزودند؛ و بسرعت در بين شما به فتنهانگيزى و ايجاد تفرقه و نفاق) مىپرداختند؛ ... آنها پيش از اين نيز در پى فتنهانگيزى بودند، و كارها را بر تو دگرگون و آشفته ساختند....» ۲.۸ - ساخت مسجدتوطئه و نيرنگ منافقان عليه پيامبر صلىاللهعليهوآله و مسلمانان، با ساختن مسجد ضرار: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛(گروهى ديگر از منافقان) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن (به اسلام)، و تقويت كفر، و تفرقهافكنى ميان مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آنها سوگند ياد مىكنند كه: جز نیکی (و خدمت)، نظرى نداشتهايم. امّا خداوند گواهى مىدهد كه آنها قطعاً دروغگو هستند.» ۲.۹ - شایعهپراکنیمكر و توطئه منافقان در ماجراى افک، با شايعهپراكنى عليه حريم پيامبر صلىاللهعليهوآله: «إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ...؛به يقين كسانى كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهى متشكّل و توطئهگر از شما بودند؛ امّا گمان نكنيد اين ماجرا به زيان شماست، بلكه خير شما در آن است؛ هر يك از آنها سهم خود را از اين گناهى كه مرتكب شدند دارند....» ۲.۱۰ - ترور پيامبرمكر و توطئه منافقان، در اقدام به ترور پيامبر صلىاللهعليهوآله: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ؛به خدا سوگند ياد مىكنند كه در غياب پيامبر، سخنان كفر آميز نگفتهاند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفتهاند؛ و پس از اسلام آوردنشان، کافر شدهاند؛ و تصميم به امرى خطرناك گرفتند، كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين ايراد مىگيرند كه خداوند و پيامبرش، آنان را به فضل و كَرَم خود، بىنياز ساختند. با اين حال، اگر توبه كنند، براى آنها بهتر است؛ و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولىّ و سرپرستى دارند، و نه ياورى.» مقصود از «و همّوا بما لمينالوا» توطئه قتل پيامبر صلىاللهعليهوآله است. ۲.۱۱ - سوگند دروغترفند منافقان، با سوگند دروغ براى نزديكى و همسويى با مؤمنان: ۱. «وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ؛آنها به خدا سوگند ياد مىكنند كه از شما هستند، در حالى كه از شما نيستند؛ ولى آنها گروهى هستند كه مىترسند (و از ترس افشاى اسرارشان دروغ مىگويند)!» ۲. «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ • اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً ...؛ هنگامىكه منافقان نزد تو آيند مىگويند: ما شهادت مىدهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مىداند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند....» ۲.۱۲ - دورویی با دستورات الهینفاق و دورويى با دستورات الهى، شيوه نيرنگ و حيله منافقان با خدا: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ ...؛منافقان به گمان خود مىخواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مىدهد؛ و هنگامى كه به نماز بر مىخيزند، با كسالت برمىخيزند؛ ودر برابر مردم ریا مىكنند....» از رسول خدا صلىاللهعليهوآله از چگونگى خدعه با خدا سؤال شد. ايشان فرمود: عمل مى كند به دستورات الهى، اما قصد وى غير خدا است. ۲.۱۳ - ادعای همراهی با مؤمنانادّعاى همراهى منافقان با مؤمنان، شيوه مكر آنان در مؤمن جلوه دادن خود: «وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ؛آنها به خدا سوگند ياد مىكنند كه از شما هستند، در حالى كه از شما نيستند؛ ولى آنها گروهى هستند كه مىترسند (و از ترس افشاى اسرارشان دروغ مىگويند)!» آيه، مربوط به منافقان است. ۳ - علت مکر منافقانبيماردلى، عامل مكر و نيرنگ منافقان، عليه خدا و مؤمنان: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ • فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. به گمان خود خدا و مؤمنان را فريب مىدهند؛ در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند؛ ولى نمىفهمند. در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است؛ خداوند بر بيمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهايى كه مىگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست.» ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۲۰۳، برگرفته از مقاله «مکر منافقان». |